چشمان بارونی..

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-----------
-->-->-->

-->-->-->
-->-->-->  -->-->-->-->-->-->
-->-->-->
داستان روزانه
-->-->-->
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

-->-->-->
-->-->-->

خدا یا دلم به سان قبله نماست

وقتی عقربه اش به سمت تو می ایستد

آرام می شود

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 363 تاريخ : شنبه 8 تير 1392 ساعت: 18:12

«مرگ خیلی آسان می‌تواند به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شوم که می‌شوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد»....

 

صمد بهرنگی

ماهی سیاه کوچولو

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 322 تاريخ : چهارشنبه 5 تير 1392 ساعت: 13:43

 مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد

دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود  نمی شود . تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند

مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود ، زن های شاه از ترس فرح ، هر کدام به کشوری می روند و نامزد اوستا به فرانسه می رود

در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید:

 

 

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم

 

 

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

 

 

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

 

 

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

 

 

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

 

 

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

 

 

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

 

 

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

 

 

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

 

 

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 317 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1392 ساعت: 17:32

یک دوست خوب ممکن است در بیمارستان به ملاقات‌تان بیاید و بگوید،
"زود خوب شو" و برود. اما یک دوست واقعی کنارتان می‌نشیند و می‌گوید،
"تا زمانی که خوب شوی کنارت خواهم بود"!
 
١) صداقت
یک دوست واقعی همیشه صادق است، تحت هر شرایطی که باشد. این وظیفه شماست که همیشه راست بگویید حتی وقتی می‌دانید که حقیقت می‌تواند آسیب بزند و به قیمت دوستی‌تان تمام شود (که اگر ٩ اصل دیگر را رعایت کنید این اتفاق نخواهد افتاد).
هیچوقت چیزی را بدون اجازه برندارید، حتی اگر می‌دانید که دوست‌تان با این کار شما مشکلی نخواهد داشت. حتماً اول اجازه بگیرید.
 
٢) اعتماد‌پذیری
یک دوست واقعی کسی است که بتوانید به او اعتماد کنید. وقتی قولی می‌دهید باید حتماً سر آن بایستید و اگر می‌دانید نمی‌توانید از عهده آن برآیید بهترین کار این است که صادق باشید و به دوست‌تان بگویید که نمی‌توانید قول‌تان را نگه دارید.
اگر می‌گویید که در یک تاریخ و ساعت مشخص جایی خواهید بود یا کاری خواهید کرد، به هر قیمتی شده باید آن را انجام دهید.
 
٣) احترام
یک دوست واقعی به زمان، اموال و اعتقادات احترام می‌گذارد.
به زمان با تلف نکردن آن احترام می‌گذارد. سر قرارهای ملاقات به موقع می‌آید و اگر احتمال تاخیر بود به دوست خود اطلاع می‌دهد.
به اموال با آسیب نرساندن به آن احترام می‌گذارد. با اموال و متعلقات دیگران با مراقبت و دوستی رفتار می‌کند.
به اعتقادات با قضاوت نکردن آنها احترام می‌گذارد. اگر بدانید که دوست‌تان یکسری اعتقادات و اخلاقیات خاص دارد، به آنها احترام می‌گذارید، حتی اگر با آنها موافق نباشید.
 
٤) دوست قبل از دیگران
یعنی هیچکس را به دوست‌تان ترجیح ندهید. برنامه‌تان با دوست‌تان را فقط به خاطر این که از یک نفر خوش‌تان آمده، برهم نزنید.
اگر کسی که از او خوش‌تان آمده واقعاً برای‌تان مهم است، می‌توانید همیشه اول از دوست‌تان بپرسید و مطمئناً او درک خواهد کرد.
 
٥) عاری از خودپرستی
یک دوست واقعی آرامش و راحتی خود را قربانی کرده و شما را جلوتر از خود قرار می‌دهد.
دوست واقعی خودخواهی ندارد و اگر بداند کاری که برای خودش منفعت مالی و مادی دارد در زندگی شما تاثیر منفی می‌گذارد، هرگز آن را انجام نمی‌دهد.
 
٦) وفاداری
دوست واقعی وقتی به او نیاز دارید در اختیار شماست. حتی وقتی از او چیزی نخواهید.
دوست واقعی هیچوقت کاری که موفقیت و خوشبختی شما را بر هم می‌زند را انجام نمی‌دهد.
 
٧) صبر
یک دوست واقعی با شما با صبوری رفتار می‌کند. وقتی اوضاع نیاز به زمان برای تغییر دارد درک کرده و حتی اگر بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کنید درموردتان قضاوت بد نمی‌کند. البته تا زمانی که برای بهتر شدن تلاش کنید.
 
٨) با هم بخندید، با هم گریه کنید
یک دوست واقعی دوستی نیست که رفیق روزهای خوب شما باشد. او در روزهای بد هم مثل روزهای خوب کنار شماست. او شما را در موفقیت‌های خودش هم سهیم می‌کند.
 
٩) انتقاد سازنده
یک دوست واقعی از این که به شما بگوید چه کاری را اشتباه انجام می‌دهید نمی‌ترسد. اگر ببیند چیزی برای شما بد است یا این که راه اشتباهی را می‌روید، از مداخله کردن واهمه‌ای ندارد. اما همیشه انتقادات خود را با توصیه‌هایی برای بهتر شدن شما همراه می‌کند.
مثلاً نباید فقط بگویید، "با این برنامه مالی جدیدت، ورشکسته خواهی شد." به او بگویید که چرا فکر می‌کنید برنامه مالی او با شکست مواجه خواهد شد. مثلاً بگویید، "تو می‌خواهی همه پولت را در چیزی غیرواقعی سرمایه‌گذاری کنید یا محصولاتی که می‌خواهی بخری تاریخ انقضا دارند و فکر نمی‌کنم بتوانی تا موعد مقرر ١٠ درصد از آنها را هم بفروشی."
 
١٠) بخشش
یک دوست واقعی توانایی بخشیدن دارد. همه انسان هستند و همه انسان‌ها دچار اشتباه می‌شوند. حتی ممکن است یک یا دو مورد از این قوانین طلایی را بشکنیم، اما اگر بدانیم که خراکاری کرده‌ایم و واقعاً پشیمانی خود را نشان دهیم و سعی کنیم جبران کنیم، یک دوست واقعی می‌تواند ما را ببخشد (فقط دقت کنید که سر یک موضوع مشابه دوباره اشتباه نکنید زیرا بخشش هم محدودیت دارد).
چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 365 تاريخ : سه شنبه 4 تير 1392 ساعت: 10:46

هفت جا نفس خود را حقیر دیدم 

نخست: هنگامیکه به پستی تن می داد تا بلندی یابد

دوم: آنگاه که در برابر از پاافتادگان ، میپرید

سوم: آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید

چهارم: آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد

پنجم: آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبایی‌اش را ناشی از توانایی دانست

ششم: آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب‌های خودش بود

هفتم: آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت

 

  جبران خلیل جبران

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 362 تاريخ : يکشنبه 2 تير 1392 ساعت: 14:08

نامه پسرها به گشت ارشاد :

 

برادران بینهایت از زحماتتان متشکریم!

 

چون به هردختری میگیم بریم بیرون یه دوری بزنیم…,

 

میگه نه, میام خونتون !!!

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 362 تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1392 ساعت: 17:41

آمريکا : 12 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 1 ساعت ماندن در ترافيک ، 4 ساعت تماشای تلويزيون و غذا خوردن ، 1 ساعت کار با اينترنت

فرانسه : 8 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 2 ساعت قدم زدن در خيابان ، 4 ساعت کتاب خواندن ، 2 ساعت حرف زدن عليه تلويزيون ، 2 ساعت خنديدن

ايتاليا : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 4 ساعت غذا خوردن ، 6 ساعت حرف زدن ، 2 ساعت خيابان گردی

آلمان : 8 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 2 ساعت اضافه کار ، 2 ساعت تماشای مسابقات تلويزِيونی ، 2 ساعت مطالعه ، 2 ساعت فکر کردن به خودکشی

کوبا : 8 ساعت کار ، 8 ساعت تفريح ، 4 ساعت خواب ، 4 ساعت گوش کردن به سخنرانی کاسترو

عربستان سعودی : 8 ساعت تفريح همراه با کار ، 6 ساعت تفريح همراه با خريد در خيابان ، 10 ساعت خواب

مصر : 4 ساعت کار ، 8 ساعت خواب ، 8 ساعت کشيدن قليان ، 2 ساعت گوش کردن به ام کلثوم ، 2 ساعت حرف زدن در باره جمال عبد الناصر

هندوستان : 8 ساعت جستجوی کار ، 6 ساعت خواب ، 6 ساعت تماشای فيلم ، 2 ساعت جستجو برای محل خواب ، 2 ساعت برای رد شدن از خيابان

پاکستان : 4 ساعت کار غير مجاز ، 8 ساعت خواب مجاز، 8 ساعت اعتراض عليه کودتا ، 4 ساعت فرا ر از دست پليس

ايران : 8 ساعت خواب ، 4 ساعت استراحت ،4 ساعت ارسال اس ام اس و تعریف جوکهای رشتی و ترکی ، 4 ساعت حرکت در ترافيک ، 1 ساعت کار ،1 ساعت بحث در باره ازدواج موقت، 2ساعت بحث در مورد سیاست

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 339 تاريخ : دوشنبه 27 خرداد 1392 ساعت: 16:37

عاشق عاشق است . تنها عاشق است و به عشقش عشق مي ورزد.
عاشق عاشق باقي مي ماند حتي اگر معشوقش او را نفهمد و ديوانه اش بپندارد .
عاشق عاشق باقي مي ماند چون بدون عشق مي ميرد .
عاشق تنها به بهانه عشق از خواب بر مي خيزد و هر شب به درگاه خدا التماس مي کند
تا فردا و فرداهاي ديگر عاشق باشد حتي اگر معشوق نخواهدش .
همه ديوانه اش مي پندارند و او در دل به همه مي خندد زيرا مي داند در سينه جوششي دارد
که خود زندگيست . بهانه اي براي بودن . براي بهتر زيستن .
عاشق برنده است . هميشه برنده . عاشق در پناه خداست چون پناهي جز خدا ندارد .
عاشق زبان جهان را کشف کرده چون با خدا همراز و هم زبان است .
عاشق بارها منطقا به نتيجه رسيده که هيچ کس لايق عشق نيست و زندگي
جدي تر از اين حرف هاست ولي باز فردا عاشق بر مي خيزد .
بارها به خدا شکايت معشوق را کرده و از خدا خواسته که مهر معشوقش را از دل بيرون کند
ولي آهسته مي گويد : خدايا بي اثر باشد .
عاشق عاشق مي ماند حتي اگر معشوق بارها قلب او را تکه تکه کند و در دل مي گويد :
از صداي سخن عشق نديدم خوشتر
يادگاري که در اين گنبد دوار بماند
الهي نباشد روزي عاشق برنخيزيم چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 331 تاريخ : يکشنبه 26 خرداد 1392 ساعت: 17:24

1.       به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...

2.       هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...

3.       وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...

4.       آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش...

5.       شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...

6.       بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...

7.       وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد...

8.       هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...

9.       قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است...

10.   نگو شب شده است... بگو صبح در راه است

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 322 تاريخ : چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 10:44

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، فهمیدم زمانی که سعی میکنم آرزوهایم را به کسی تحمیل کنم، با وجود دانستن اینکه نه زمان مناسب است و نه آن آدم آماده، چقدر میتواند این کار برای آن شخص دشوار باشد، حتی اگر آن شخص خود من باشم. امروز معنای آن را میدانم و آن را احترام می نامم. 

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم, منوجه شدم که اندوه و احساسات من می خواهند مرا متوجه سازند که خلاف حقیقتم زندگی میکنم .امروز آن را واقعیت می خوانم 

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، از آرزوی داشتن یک زندگی دیگر دست کشیدم و توانستم ببینم که همه چیز در گرداگرد من دعوتی بوده است برای رشد من. امروز آن را تکامل می نامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، از دزدیدن زمان آزاد خود و طراحی پروژه های بزرگ برای آینده دست کشیدم. امروز فقط آن کاری را می کنم که برایم خشنودی با خود به همراه دارد، آنچه را که دوست دارم و آنچه که دلم را شاد میکند، به آن شکل و ریتم مخصوص و متعلق به خودم. امروز آن را سادگی می نامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، خودم را از چنگ تمام چیزهائی که برایم سالم نبودند رهانیدم، از غذاها، انسانها، اشیاء، موقعیتها، از تمام آن چیزهائی که مرا با خود به زیر می کشیدند و حتی از خودم هم دور نگاه می داشتند. ابتدا آن را «خودخواهی سالم» می نامیدم، اما امروز میدانم که نامش خود دوستی است.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، از خواست اینکه همیشه حق با من باشد دست کشیدم و از اینکه همه کارهای من باید درست باشند و به این ترتیب کمتر دچار اشتباه شدم. امروز آن را تواضع می نامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، دیگر از اینکه در گذشته زندگی کنم و نگرانی بخاطر آینده ام داشته باشم سرپیچی کردم. حالا فقط در لحظه اکنون زندگی می کنم، جائی که همه چیز در آن به وقوع می پیوندد، و در حال حاضر هر روز اینچنین زندگی میکنم، و آن را کیفیت می نامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، پی بردم که تفکرم میتواند سد و بیمار ساز باشد. اما وقتی که با دلم یکی شدم، ذهنم دارای یار ارزنده ای گردید. من امروز این اتحاد را هوشمندی قلب می نامم.


ما دیگر از اختلافات، درگیری ها و مشکلات با خود و دیگران نمی هراسیم، زیرا که ستاره ها هم گاهی با هم تصادف میکنند و از این خرابی دنیای زیبای تازه ای تشکیل می گردد. امروز این را زندگی می نامم . 



(سخنرانی چارلی چاپلین در هفتاد سالگی خود در تاریخ 16. آپریل 1959)

چشمان بارونی.....
ما را در سایت چشمان بارونی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : م.افلاک maflaki بازدید : 309 تاريخ : يکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت: 15:21